انسان موجود فراموشکاری هست. اگر شما هم مثل من از اون دست آدم هایی باشید که چندین بار با خودتان قرار مدار گذاشته باشید و چند روز بعد که تب و تاب عصبانیت ( یا ناراحتیتان ) فروکش کرد همه چیز را به باد هوا بسپارید و زندگی عادیتان را سر بگیرید  این جمله را خیلی خوب می توانید درک کنید. خیلی از اشتباهاتی که آدم ها می کنند هم برای درس نگرفتن از سرنوشت شان و تکرار اشتباهات گذشته است.



همینگوی یک حرف دارد که پدرم همیشه آن را تکرار می کند:

Man is condemned to be free but he is responsible for his choice.

انسان مسئول کارهای خودش است. یک جامعه هم درست همین وضعیت را دارد. خیلی وقت ها کارهای اشتباهمان را به گردن زمین و زمان می اندازیم؛ ولی وقتی که با خودمان خلوت می کنیم می فهمیم که مقصر اصلی اکثر کارهایمان خودمان بودیم و لاغیر.



برای ارتباط با یک شخص خاص و رسیدن به آن، باید از یک مسیر گذشت. خیلی از ما آدم ها هم صبر و حوصله ی طی کردن این مسیر را نداریم انگاری می خواهیم بلدزر بندازیم و از وسط این مسیر رد بشیم و به هدفمان برسیم. غافلیم از این که گاها تمام چیزهایی که هست را خراب می کنیم یا این که ممکن است سرمان به سنگ بخورد. بعضی اوقات هم مسیر را بلد نیستیم و بدون این که سعی کنیم مسیر را بلد بشویم، دل را به راه می دهیم.

اینجا،امشب، نم نم باران می آید. یک باران پاییزی. یکی از زیباترین اوقاتی که من در زندگی ام می توانم داشته باشم و از آن لذت ببرم...!