قرص ماه
بعضی وقت ها لازم هست تنها نزدیک پارک ملت بشینی و از هوای خنکی که شاید چندین ماه توی شهر نبوده است لذت ببری. بعد هم خودکاری بخری و روی نمیکت کنار فواره بشینی و چیزهایی برای خودت روی کاغذ بلغور کنی! سیگاری هم نیستم ولی مطمئنم این جور جاها سیگار خیلی حال میده!
مردم با فرهنگی نداریم؛ این را از روی کامیونی که وسط خیابان ولیعصر می خواست زیرم کند نمی گویم. از روی اعصاب خوردی و برخورد اون راننده ی اتوبوس هم نمی گویم. حتی از روی آشغال ریختن های این شهر بزرگ هم نمی گویم. از روی اجتماع می گویم. از روی جوانی که کنار پیاده رو ایستاده و گیتار می زند و گدایی هنرش را می کند می گویم. از روی دختری که صدقلم آرایش می کند و خودش را بازیچه ی دست این و آن می کند می گویم. این که سیگار فروشی هایمان از کتاب فروشی هایمان شلوغ تر است می گویم.
فرهنگ را خود مردم می سازند. با فیلم های هالیوودی و موسیقی های آن چنانی هم راست و ریست نمی شود. با حمله ی آمریکا و تغییر این و آن هم دردی دوا نمی شود. خود جامعه باید احساس نیاز کند و باور داشته باشد که باید تغییر کند.
اوضاع اقتصادی
کشور بس ناجوانمردانه خراب است. با این که این روزها ایمان دارم تمام جنس
ها گران خواهند شد ولی تا جایی که می توانم چیزهای غیرضروری را نمی خرم.
مهمترین کاری که دولت الان باید بکند جمع کردن نقدینگی از بین مردم به هر
روش ممکن است. در غیر این صورت تا چندوقت دیگر تورمی بس دندان شکن در راه
خواهد بود و خیلی از مردم چیزی برای خوردن هم نخواهند داشت.
راستش را
بخواهید تحریم نفت ایران را یک ضرر نمی دانم. اینکه نفت خام را بی هیچ ارزش
افزوده ای بفروشیم ضرر است. اگر این نفت را امروز نفروشیم فردایی نزدیک
میتوانیم این نفت را با قیمتی خیلی بالاتر بفروشیم. امیدوارم این وضعیت
فرصتی برای کاهش وابستگی اقتصادمان به نفت باشد.
این شعر هم حاصل پریشان نوشته های من در یک شبی با قرص کامل ماه است:
باز امشب ماه کامل است و دل من بی قرار ندارد چاره ای در سر و راهی برای فرار
جلوه ی این ماه کجا و لیلیِ من کجا ای ماه، رویت را بذار و دلت را بیار

از دیار کریمان